تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان sungmin sorati و آدرس sungmin.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. پس لینک کنید من منتظرتونم
인도네시아에서 선교중이신 김성혜선교사님과 내일 교회간다고 한 Shila :) 두번째날도 잘 마쳤습니다^^ Shila 내일 교회잘다녀와 *_* Shila said that she will go to church with Kim Hyesung missionary in Indonesia :) The second day ended successfully as well ^^ Shila, go to church well tomorrow *-*
اینم بدون شرح این هفتمون.................خدایا قبول تسلیمم منو بکششششششششششششش این بشرخیلی بانمکه......سونگمین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این همه سوال جواب میدی اوپا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فدای مسیجات که مثل خودت قندونباتن جیگرم............اندونزی(جاکارتا) بخوره توسرم.....
-Everyone~How are you. I’m everyone’s Sungmin~♥ Here is Jakarta. I will meet everyone soon. I want to play together (with you guys) quickly! Please wait for a little bit~ ^-^ Everyone will be happy on the day!!! I’ve been preparing a special song so please look forward to it -Sungmin-
لیتوک در برنامه Super Junior, Dreaming of a K-POP LegendSuper Junior, Dreaming of a K-POP Legend به گفته خودش حقایقی رو با گریه درباره پدر و مادرش گفته که تا حالا هیچ وقت بهش اشاره ای نکرده بوده.. این پسر گفته وقتی به عنوان هنرجوی SM پذیرفته شده همیشه استرس داشته که می تونه موفق شه . اصلا لیاقت اینجا بودن رو داره یا نه !! و دلیل این حس و حال بد نوجوانیش رو رابطه بد پدر و مادرش می دونه و معتقده اگه توی یک خانواده دیگه به دنیا میومد خیلی شادتر از این زندگی می کرد..اون اعتراف کرده که والدینش اصلا رابطه خوبی با هم نداشتن و همیشه توی خونه شون دعوا بوده و بارها از پدرش کتک خورده و تنبیه بدنی شده.. و همین برخوردهای بد باباش باعث شده این مرد جوون 30 ساله حتی با گذشت این همه سال هنوز ترسی رو از اون بابا در وجود خودش حس کنه که بار عاطفی زیادی بهش وارد می کنه و همیشه نگران از تصمیم گیریه و احسلس می کنه که خیلی زود ممکنه شکست بخوره..یعنی عملا این پدر اعتماد به نفس پسرش رو نابود کرده و این یعنی کار فوق العاده SM که تونسته این پسر رو جوری تربیت کنه که بتونه لیدر سوپرجونیور بشه.
اوپااین حرفارونگو.........اعصابم خورد شد.......خوشحالم که الان لبخندازلبات جدا نمیشه....
فاطیماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟یاد حرف امروزت افتادم!(دوست باید1بارازروی شونه ادم خالی کنه نه اینکه باری روی شونه ادم بدازه).....امیدوارم کسی بوده باشم که بارازروی شونه هات برداشته نه کسی که بارروی شونه هات گذاشته.....میدوستمت خیلی زیادوبهت مدیونم اوپا.
ای خدا این همه صندلی خالی تویک چشم بهم زدن پرمیشه......یعنی 1جابرای ماپیدانمیشه اینجا؟یک جایی که حس کنیم ذره ای خوشحالیمو کسایی که یک عمرارزوشونو داشتیم ببینیمو ببینیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هییییییییییی روزگار؟باهمه اره باماهم اره؟